دلتاس خاص دلتاس خاص .

دلتاس خاص

دين - نيازمندي انسانها به دين با بهره‌مندي از عقل از ديدگاه علامه طباطبايي

دين و عقلانيت ديني از منظر علامه طباطبايي (ره )

علامه طباطبايي به عقيده دانشمندان علم‌الاجتماع كه غرض اصلي دين را اقامه عدالت اجتماعي مي‌دانند اشاره كرده و ضمن نقادي آن مي‌فرمايد: برخي از علماي علم الاجتماع چنين توهم نموده‌اند كه حقيقت دين و غرض اصلي آن اقامه عدالت اجتماعي است و اعمال عبادي و شاخ و برگ‌هاي ديگر فرعي است، بنابراين اگر كسي قيام به عدالت اجتماعي كند كار او مبناي ديني دارد ولو عقيده نداشته باشد و عبادت هم نكند، بايد گفت كه اين خيال نيز فاسد است، بحث كننده‌اي كه با تأمل كافي در كتاب و سنت و سيره نبوي(ص) به بحث پردازد در وقوف بر بطلان توهم بالا احتياج به دردسر و زحمت و استدلال ندارد مضافا آنكه اين گفته، توحيد و اخلاق كريمه را از كادر نواميس ديني حذف مي‌كند و هدف ديني را كه عبارت از كلمه توحيد است به‌صورت هدف دنياي متمدن درمي‌آورد، كه عبارت از كامروايي از زندگي مادي است به بيان ديگر، اسلام در وضع قانون فقط به تعديل اراده و كار مردم اكتفا نكرده بلكه قانون را با اعمال عبادي تكميل و معارف حقه و اخلاق فاضله را بدان اضافه مي‌نمايد.

علامه بر اين باور است كه حقيقت دين عبارت است از يك رشته اعتقادات راجع به آفرينش جهان و انسان و يك سلسله وظايف عملي كه زندگي انسان را به آن تطبيق دهد نه يك امر تشريفاتي كه در اختيار انسان باشد و هر ديني را كه دلش خواست بپذيرد و حقيقت دين در اسلام متجلي است به‌طوري‌كه ريشه در فطرت انسان دارد و انسان و اختيار انسان را تابع قوانين آن مي‌گرداند چنانكه مثلا اين مسئله كه ما از نور خورشيد استفاده مي‌كنيم حقيقت و واقعيتي است كه هرگز انسان آزاد در برابر آن مختار نيست هر روز يك نظر بدهد بلكه ناگزير است كه ثبوت آن را پذيرفته و مسائل زندگي را روي آن استوار سازد و راستي اگر ديني اين نظر را بدهد كه هر بشري اين آزادي را دارد كه هر يك از اديان مختلف را خواست، بپذيرد؛ با اين نظريه به تشريفاتي و غيرواقعي بودن خود اعتراف كرده و خط بطلان به گرداگرد خود كشيده است.

علامه معتقد است يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي اسلام آن است كه اجزاي اين دين چنان به هم ارتباط دارند كه وحدت تام و كاملي بينشان به‌وجود مي‌آيد و كوچك‌ترين تضاد و تناقضي در اجزاي به هم پيوسته آن راه ندارد و مباني فلسفي با مباني فقاهت و اجتهاد مرتبط است و دين و توسعه و مديريت اسلامي هم چون حلقه‌هاي يك زنجيره به همديگر متصل است به‌طوري كه روح توحيد در اخلاق كريمه‌اي كه اين دين دعوت به آن كرده، ساري و جاري است و روح و اخلاق نيز در اعمالي كه افراد مجتمع مكلف به انجام آنند، منتشر است؛ پس همه اجزاي دين اسلام اگر خوب تجزيه و تحليل شود به توحيد برمي‌گردد و توحيد اگر به حال تركيب درآيد به‌صورت اخلاق و اعمال درمي‌آيد و اگر توحيد از مقام عالي اعتقادي فرود آيد، اخلاق و اعمال مي‌شود و اگر اخلاق و اعمال از درجه نازل خود بالاتر روند، توحيد خواهند بود.

 

عقل؛ پايه پذيرش دين/ عقلانيت در كشور ما، كمترين بها را دارد

علامه طباطبايي قائل به عقل‌گرايي اعتدالي و ايمان‌ورزي خردمندانه بود ديني كه از عقلانيت برنتابد، از حقانيت بهره‌مند نيست عقل پايه پذيرش دين است دين موانع انديشه را از سر راه انسان برمي‌دارد و افق‌هاي انديشه را گسترده مي‌كند اسلام، ديني عقلاني است عقلانيت در كشور ما، كمترين بها را دارد  . به گزارش ايكنا از اصفهان، قل و دين از جمله موضوعات مهم در عرصه معرفت‌شناسي است كه از ديرباز ذهن متفكران و انديشمندان جوامع اسلامي و حتي غيراسلامي را به خود مشغول ساخته است كه چه نسبتي ميان عقل به‌عنوان يك قوه بشري و دين به عنوان يك امر معنوي وجود دارد و بين اين دو، كدام يك بر ديگري مقدم است.

ايكنا: چه ارتباط و نسبتي ميان عقل و دين وجود دارد؟ همتي: يكي از باسابقه‌ترين سوال‌ها در تاريخ تفكر بشر، رابطه دين با عقلانيت است، به همين دليل متفكران سابق در اين رابطه زياد تئوري‌پردازي كرده‌اند و در جامعه امروز نيز ديدگاه‌هاي مختلفي در اين رابطه مطرح مي‌شود. ايكنا: اصلا منظور از عقل و عقلانيت چيست و آيا به لحاظ نظري، دين مقدم برعقل است يا عقل مقدم بر دين؟ همتي : در اصول كافي، هفت معنا براي عقل ذكر شده، اما چيزي كه به‌طور عرف پذيرفته شده اين است كه عقل قوه درك بشري و وجه مميز انسان و حيوان است. يكي از آن تفكرات اين است كه با بودن دين، ديگر به عقلانيت نيازي نيست؛ با اين توجيه كه دين همه آنچه براي سعادت انسان نياز است، در اختيار انسان قرار داده و اگر انسان تسليم دين شود، به هدف غايي و سعادت خود مي‌رسد.

آنها بر اين باورند كه ملاك و معيار فعاليت و صحت همه چيز و هرگزاره‌اي عقل است و بايد دين را به عقل عرضه كنيم، اگر با عقل سازگار بود، بپذيريم و اگر نبود، دست از ظواهر ديني برداريم و قائل به تعميق در متون شويم. ايكنا: امروز در جامعه ما چقدر به عقل و عقلانيت بها داده مي‌شود؟ آيا فكر نمي‌كنيد عقلانيت در معرفت ديني ما كم رنگ شده است؟ همتي: بزرگترين‌مشكل در جامعه ما اين است كه به عقلانيت بهايي داده نمي‌شود. اين ديدگاه تعديل يافت و به شكلي كه ما به عقل نياز داريم تا حقانيت دين و رسالت را با آن بفهميم و از اين به بعد، عقل با بودن انبيا و دين، خلع صلاحيت مي‌شود و آدمي بايد با دين به سعادت برسد، درآمده است.

 

وي سپس دوره «رستاخيز صنعت در قرون وسطا و اين تحولاتِ به وجود آمده و همچنين دوران «استقرار صنايع بزرگ» و انقلاب‎هاي مهم صنعت را مشروحاً در كتاب خود بيان كرده و مي‎‎رسد به «نبوغ بشر در قرن نوزدهم» و عصر چرخ و الكتريسيته و بالاخره به دوران شكوفايي كامل «صنعت» در قرن بيستم كه عصر مغز الكتروني و صنايع الكترونيكي نام دارد و به موازات اين تحولات سريع و پيشرفت‎هاي خيره‌‌كننده تكنيك و صنعت بشر، سبك شدن كار بدني انسان‎ها را ياد مي‎كند و از اينكه انسان‎ها، ديگر از زير بار تحمل زحمات و مشقات طاقت‌فرساي كار بدني و فعاليت عضلاني در تأمين وسايل معاش و اداره زندگي خلاص شده‎اند، بسيار اظهار خرسندي مي‎كند.

ناتواني در عمل به وعده‎ها، آسيب‌زايي براي محيط زيست و طبيعت، سنت‌گريزي و آسيب ديدن اخلاق و باورها، درافتادن انسان‎ها در ورطه مادي‎گرايي صرف، كالاپرستي و مصرف‌گرايي، پديد آمدن احساس پوچي و ملالت در انسان‎ها، فروكاستن انسان‎ها تا حد ماشيني شدن و چيرگي ماشين بر او، افزايش اضطراب و بيماري‎هاي رواني، بيگانگي انسان‌ها از خود و ديگران، فرو افتادن صاحبان تكنولوژي در ورطه تكبر و برتري‌جويي، اسارت معنوي و از دست دادن آزادي‌ درون، مسحور كردن بشر و بازداشتن او از رسيدن به مراتب والاتر، شكل‌گيري نهضت اومانيستي و اصالت دادن به لذت‌هاي حسي و علمي كردن آنها در فصل سوم اين كتاب مطرح شده است.

علامه طباطبايي رحمه الله در جاي ديگر، در بيان علل ضرورت وجود دين در زندگي انسان‌ها، از نقش دين در واقع‌بيني و سعادت ابدي و تأثير آن در ايمن ماندن از گمراهي و گرفتار آمدن به كردارهاي پست ياد مي‌كند و مي‌فرمايد:جامعه‌اي كه به دين پاي‌بند نباشد، واقع‌بيني و روشن‌فكري را از دست مي‌دهد و عمر گران‌مايه خود را در گمراهي و ظاهربيني و غفلت مي‌گذراند؛ عقل را زير پا مي‌گذارد و چون حيوانات، كوتاه‌نظر و بي‌خرد، زندگي مي‌كند؛ دچار زشتي اخلاق و پستي كردار مي‌شود و بدين ترتيب، به كلي امتيازات انساني را از دست مي‌دهد. البته بايد گفت توجه به چنين ضرورتي در عصر تكنولوژي، دو چندان است؛ زيرا طبع آسايش‌طلب و لذت‎جوي انسان‎ها، معمولاً با مشاهده جاذبه‎هاي مادي به ويژه آن‌گاه كه به دست تكنولوژي به اوج دل‌ربايي، گستردگي و گوناگوني برسد، خواسته‎هاي اصيل و نيازهاي فطري و كشش‎هاي معنوي خويش را از ياد مي‎برد و تنها عنصر دين مي‌تواند او را در عين توصيه به برآوردن نيازهاي مادي و غريزي خويش، به سوي خواسته‎ها و كشش‎هاي فطري و معنوي رهنمون شود.

 

نياز به دين (1)

آسان انگاري سختيهاي دنيوي به آنجا مي‌رسد كه وقتي پيامبر اكرم (صل الله عليه و آله و سلم) شهادت اميرمؤمنان (عليه السلام) را پيش گويي مي‌كند و از چگونگي صبرش مي‌پرسد، اين پاسخ را مي‌شنود: «اي رسول خدا، نه جاي شكيبايي كردن است، كه جاي مژده شنيدن و شكر گزاردن است »؛ (44) و زينب (سلام الله عليه) پس از واقعه كربلا، در پاسخ ابن زياد كه پرسيد: « كار خدا با برادر و خويشاوندانت را چگونه ديدي؟ » جمله‌اي به زبان آورد كه خداناباوران هرگز معناي آن را درنمي يابند: « ما رأيتُ الا جميلاً؛ (45) جز [ نيك و ] زيبا نديدم ». 20- گزارشي از اين كاركرد دين (گاه بدون رد يا تأييد) در منابع زير آمده است: كارل گوستاو يونگ، روان شناسي و دين، ترجمه فؤاد روحاني، ص 207؛ ويل و آريل دورانت، درس‌هاي تاريخ، ترجمه احمد بطحايي، ص 55؛ ماكس وبر، دين، قدرت، جامعه، ترجمه احمد تدين، ص 405-410؛ يان رابرتسون، درآمدي بر جامعه، ترجمه حسين بهروان، ص 336؛ ژان پل ويلم، جامعه شناسي اديان، ترجمه عبدالرحيم گواهي، ص 168؛ نيكلاس آبر كرامبي و ديگران، فرهنگ جامعه شناس، ترجمه حسن پويان، ص 320؛ بيتس و پلاگ، انسان شناسي فرهنگي، ترجمه محسن ثلاثي، ص 670.

كدام نياز بنيادي است كه انسان را به سوي دين مي‌كشاند؟ دين در زندگي فردي و اجتماعي انسان چه كاركردي دارد؟ آيا دين دربرآوردن اين خواسته‌ها جانشين‌ناپذير است؟ آيا همواره بايد انتظارات خود را با آموزه‌هاي ديني هماهنگ ساخت، يا مي‌توان از « انتظار بشر از دين » نيز سخن گفت؟ در اين نوشته به پرسشهايي از اين دست مي‌پردازيم كه گرچه در گذشته، كم و بيش رخ مي‌نموده‌اند، (2) امروزه قالبهايي نو يافته و درنگي بيشتر مي‌طلبند. برهاني كه گذشت بر مقدمات زير استوار است: الف) خداوند حكيم كار لغو و بيهوده نمي‌كند و آدمي را براي رسيدن به كمال نهايي و سعادت جاودانه آفريده است؛ ب) زندگي دنيا مقدمه‌ي زندگي آخرت است و سعادت و شقاوت ابدي در گرو چگونه زيستن در اين جهان است؛ ج) انتخاب مسير زندگي، افزون بر اراده، وابسته به شناخت و آگاهي است؛ د) ابزار عمومي شناخت ( حس و عقل ) از درك راه درست زندگي و چگونگي رابطه‌ي دنيا و آخرت ناتوان است.

 

هماهنگي احكام ديني با عقل و فطرت/ «عقل» راهنماي قرآن و روايات است

مستحضر هستيد كه در مسيحيت، اين ديدگاه پيرواني دارد و كار را به آنجا رساندند كه گفتند هرچه جاهل‌تر باشيد، ايمان شما قوي‌تر است و درواقع هيچ گاه آموزه‌هاي ديني مخصوصاً اصول اساسي مسيحيت را قابل تشخيص از طريق معيار‌هاي عقلاني نمي‌دانند، حتي توماس آكويناس عقل گراترين فيلسوف مسيحي با اينكه به نوعي هماهنگي بين عقل و دين اعتقاد دارد و معتقد است اين‌ها دو مسيري هستند كه ما را به يك هدف مي‌رسانند، با اين وجود معتقد است تثليث، يك مقوله ايماني است كه ما بايد ايمان بياوريم، بلكه خداوند به ما لطف كند تا آن را بفهميم. در روايت ديگري آمده كه «فَبِالْعَقْلِ عَرَفَ اَلْعِبَادُ خَالِقَهُمْ وَ أَنَّهُمْ مَخْلُوقُونَ وَ أَنَّهُ اَلْمُدَبِّرُ لَهُمْ وَ أَنَّهُمُ اَلْمُدَبَّرُونَ…» بندگان خدا با عقل، خداي خود را شناختند و به‌واسطه آن كار پسنديده و زيبا را از ناپسند و زشت تشخيص دادند، در اين روايت به صراحت بر اين نكته تأكيد شده است كه عقل توانايي بازشناسي افعال پسنديده از ناپسند را دارد، لذا ما معتقديم كه از نظر اسلام، عقل يكي از منابع دين است و حجت باطني لقب گرفته است و اين گونه نيست كه خارج از دين تلقي شود.

قرآن و روايات به روشني بر حسن و قبح عقلي گواهي مي‌دهند؛ مثلاً در قرآن مي‌خوانيم «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَي وَيَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» (نحل/۹۰) در حقيقت خداوند به دادگري و نيكوكاري و بخشش به خويشاوندان فرمان مي‌دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم بازمي‌دارد، به شما اندرز مي‌دهد تا شايد شما به ياد بياوريد و پند بگيريد. ما در حوزه اسلام معتقديم اسلام به نوعي هماهنگي بين عقل و دين و آموزه‌هاي وحياني اعتقاد دارد، لذا در قرآن سفارش زيادي كردند كه ما تعقل و تفكر كنيم و از راهي كه به آن علم نداريم تبعيت نكنيد «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» (اسراء/۳۶) از آنچه كه علم نداريد تبعيت نكنيد يا در آيه ديگري مي‌خوانيم «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» (يوسف/۲) ما قرآن را عربي نازل كرديم باشد كه شما تعقل و تفكر كنيد.

 

فطري بودن گرايش به دين

تجربه شخصي: يكي از راه‌هاي بهره‌مندي از هدايت فطري، رجوع به اعماق جان خويش و گوش‌دادن به نداي دل است؛ به ويژه هر گاه اعتماد و توجه به اسباب مادي و هدف‌هاي مجازي و كمال‌هاي محدود منقطع شود و انساني با تامل و انديشه‌ها و گرايش‌هاي خود دريابد كه هيچ‌يك از امور طبيعي و لذت‌هاي حيواني نمي‌تواند او را اشباع و اقناع كند و درون خويش، مطلوب حقيقي خويش و راه رسيدن به آن را بجويد، به خوبي و راحتي گرايش و كشش ذاتي به سوي مبدأ آفريدگار و مالِك مُدّبر و نجات‌بخش و دوست داشتني خود را مي‌يابد؛ چنان‌كه هر گاه در موقعيت خطرناك و وضعيتي قرار گيرد كه هيچ تكيه گاه و ملجاً و انيسي نيابد،  از درون، عاملي او را به سوي پناه بردن و استمداد از خدا و لذت بردن از خلوت و ارتباط با او دعوت مي‌كند و اين نشان دهنده آن است كه احساس امنيت و مشغول شدن به اسباب ظاهري و غفلت از علّت العلل و تنظيم و تدبير كننده عالم آفرينش، سبب خمود و كند شدن فعاليت‌هاي فطري مي‌شود؛ بدين لحاظ، با بريدن يا بريده شدن از اين اسباب و ابزار، حس دروني و فطرت خداجويي او بيدار و فعال مي‌شود و توجه و ايمان به خدا با اخلاص و التجا خود را نشان مي‌دهد.

به تعبير ديگر، فطريات از قبيل علوم مصطلح كه همان علم حصولي و متوقف بر ادارك صور اشيا به وسيله عقل و حواس است، نيستند؛ بلكه از قبيل علم حضوري و ادراك خود شيء است؛ گر‌چه به تفضيل به آن توجه نداشته، و از آن غافل باشد و منافاتي ندارد كه انسان در بدو آفرينش، واجد علم حضوري و شهودي به برخي امور باشد؛ اما هيچ‌گونه علم اكتسابي و حصولي نداشته باشد و فقط قوه و استعداد آن را داشته باشد و پس از آن‌كه واجد مجاري ادارك شد بتواند آن را به‌دست آورد؛  بدين سبب، قرآن پيامبر اكرم(ع) را هم معلم و تعليم دهنده و هم مذكر و ياد آوردندة آنچه در نهاد انسان وجود دارد معرفي مي‌كند، معلم علوم حصولي و مذكر فطريات و علوم حضوري است؛ چنان‌كه در خطاب‌هاي قرآني، گاهي مسائل جهان بيني از راه علم حصولي و استدلال مطرح شد؛ مانند آيات آفاقي و انفسي و گاهي از راه احياي فطرت و شكوفايي معارف نهفته در سرشت انسان و علم حضوري، انسان را متوجه درون و فطرتش مي‌كند.

 

middle-eastern-gemstones70246.nizarblog.com


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۱ دى ۱۴۰۰ساعت: ۱۰:۰۳:۳۴ توسط:ستار يكتا موضوع:

ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :