دلتاس خاص دلتاس خاص .

دلتاس خاص

علي بن يقطين - برخورد تربيتي با علي بن يقطين

خبرگزاري شبستان

استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علميه كرمان افزود: براي همين يك مدت كه عده اي سعايت كرده بودند و گفته بودند او نفوذي است، حضرت به او دستور دادند «تا يك مدت براساس فقه رايج آن ها وضو بگير و نماز بخوان» و او نيز همين كار را مي كرد و هارون مخفيانه نگاه كرد و ديد نه؛ اين براساس فقه اهل بيت عمل نمي كند لذا آن هايي كه سعايت كرده بودند، مجازات كرد و حتي يك بار هارون هديه اي به علي بن يقطين داده بود و او آن هديه را براي امام فرستاد، حضرت آن هديه را به او برگرداند و فرمودند «نگه دار، لازمت مي شود» جاسوساني كه سعايت كرده و خبر داده بودند، بعد هارون از وزير خود علي بن يقطين هديه اي كه داده بود را خواست كه او هديه را آورد و تقديم كرد و اين طور اعتماد هارون بيشتر شد.

آيت الله شيخ بهايي ادامه داد: او خيلي ناراحت شد؛ بعد كه امام را ملاقات كرد و خدمت امام رسيد، علت را پرسيد؟ امام فرمود زيرا برادرت از تو ناراحت شده و بايد بروي و رضايت او را به دست بياري؛ بعد هم راه را نشان دادند كه در بقيع با يك شتر خودش را به كوفه برساند و رضايت بگيرد و برگردد؛ شب به در خانه آن فرد جمال (شتر چران) رسيد و عذرخواهي كرد و بعد على بن يقطين صورت خود را بر خاك گذاشت و او را قسم داد كه پا روى صورت من بگذار و صورت مرا زير پاى خود بمال! تا اين تكبري كه من نشان دادم شكسته شود و در نهايت اصرار كرد تا بالاخره صورت خود را روي خاك گذاشته و او پا بر روي صورت علي بن يقطين گذاشت و همانطور برگشت و بعد حضرت ايشان را پذيرفتند.

استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علميه كرمان در ادامه با اشاره به كثرت فرزندان امام موسي بن جعفر(ع) بيان كرد: اين براي ما در شرايطي كه دچار كاهش جمعيت هستيم و فاجعه كاهش جمعيت ما را تهديد مي كند و امري كه مقام معظم رهبري بارها تاكيد كردند و تشويق به فرزند آوري مي كنند؛ الگو است؛ لذا خوب است برادران مسلمان و شيعه به امام موسي بن جعفر(ع) اقتدا بكنند و از آوردن فرزند نترسند زيرا روزي و تربيت با خدا است؛ بعضي ها مي گويند نداريم كه هزينه بدهيم، انگار خدا روزي آن ها را دارد و روزي فرزند را ندارد؛ بعضي ها مي گويند نمي دانيم چطور آن ها را تربيت كنيم، انگار خيال مي كنند كه تربيت دست آن ها است.

 

اخبار > شيوه هاي مبارزه سياسي امام كاظم(ع)

شهيد مطهري (ره) بعد از ذكر عوامل و علل به شهادت رساندن امام كاظم (ع) مي نويسد: خلفا مي ديدند كه امامان را از هيچ راهي و به هيچ وجهي نمي توانند وادار به تمكين بكنند، به همين دليل بهترين راه و آسان ترين راه را شهادت آن بزرگواران مي دانستند، با اين كه متوجه بودند كه شهيد كردن ائمه چقدر برايشان گران تمام مي شود. معمر بن خلاد كه از ياران موسي بن جعفر (ع) بود، از آن حضرت پرسيد: چگونه بايد در برابر حاكمان ستم گر ايستاد و از اسلام پاسداري كرد؟ امام در پاسخ، از قول جدّش امام باقر (ع) نقل كرد كه مي فرمود: رازداري و با پوشش عمل كردن، از برنامه هاي ديني من و پدران من است؛ آن كه عمل به تقيّه نمي كند ايمان ندارد.

وي را به زندان هاي طولاني مدت محكوم كردند، لكن از ترس اين كه مبادا كتاب ها و تأليفاتش را نابود كنند، مبلغ يكصد و بيست هزار درهم به سندي پرداخت و بعد از مدتي از زندان خارج شد و به سراغ كتاب ها و تأليفات دفن شده در گوشه منزلش رفت، ولي همه آنها را پوسيده و نابود شده يافت. ق در برابر قبر پيامبر خدا (ص) براي فريب افكار عمومي چنين گفت: اي پيامبر خدا! براي كاري كه تصميم گرفته ام انجام دهم از تو پوزش مي طلبم؛ مي خواهم موسي بن جعفر (ع) را زنداني كنم، زيرا او مردم را به خويش دعوت مي كند و با اين كار در پي اختلاف ميان امت تو و ريختن خون آنهاست. به همين دليل آنان آثار گران بها و مطالب مستند حضرت را به صورت كنايه و اشاره مي نوشتند و براي يك ديگر مي خواندند، و با عبارت هاي زير از امام ياد مي كردند: سمعت ابا ابراهيم، سمعت ابا الحسن، روي عن العبد الصالح، قال العالم او السيد، حدثني الرجل و يا كتبت اليه.

خلفاي معاصر امام از جمله هارون مي دانست كه امام كاظم (ع) و پيروانش، وي را غاصب خلافت پيامبر و زمام دار ستم گري مي دانند كه با زور و قدرت، سرنوشت مسلمانان را در دست گرفته است و اگر روزي قدرت را به دست آورند، در نابودي حكومت او لحظه اي درنگ نخواهند كرد. وي بارها از امام (ع) خواست كه اجازه دهد از مسئوليت هاي خويش در حكومت بني عباس كنار رود، لكن امام (ع) بدان رضايت نداد و او را با كلمات زير دل گرم نمود كه شايد خداوند به وسيله تو شكسته احوالي ها را جبران و آتش فتنه مخالفان را از دوستان خويش دفع كند. امام كاظم (ع) با اين كه از سوي حكومت هارون تحت فشار بود و بخش عمده اي از عمرش را در زندان گذراند، انديشمنداني تربيت كرد كه در برابر حكومت جور و گروه هاي انحرافي مي ايستادند و در عرصه علمي و اجتماعي از وثاقت و اطمينان بالايي برخوردار بودند.

 

تربيت علي بن يقطين

علي بن يقطين كوفي از بزرگ زادگان عراق و از مقرّبين در دربار خلفاي بني عباس بود، پدرش از محبين اهلبيت طهارت و خود او از اصحاب امام صادق (ع) و حضرت موسي بن جعفر(ع) ميباشد، و چون آنحضرت به عراق آمدند: علي بن يقطين به خدمت امام مشرف شده و از گرفتاريها و ابتلاءات خود اظهار ملامت و شكايت نمود، امام در جواب او فرمود: (ان الله اولياء مع اولياء الظلمة ليدفع بهم عن اوليائه و انت منهم يا علي) – خدا دوستاني دارد كه در ظاهر باولياي ظلم و ظلالت مأنوس و آشنا بوده و بواسطه آنها شر دشمنان و ستمگران را از اولياي خود دفع ميفرمايد و تو از آنها هستي. روزي حضرت موسي بن جعفر(ع) به علي بن يقطين فرمود: يك چيز را از براي من ضمانت كن تا من از براي تو ضامن سه چيز باشم علي بن يقطين گفت: جان من فداي تو باد! آن يك چيز چيست؟ و آن چند امري كه ضامن من ميشوند كدامند؟ امام فرمود: اما آن سه قسمت، اول ضامن مي شوم بر اينكه آسيبي از شمشير و تير بهيچ وجه به تو نرسد.

در روش ائمه عليهم السلام بسيار به مواردي برخورد مي كنيم كه بزرگواران بدنبال تربيت اشخاص بودند و هميشه سعي مي كردند كه به نحوي آنها را تربيت كرده و موارد لازم را به آنها گوشزد كنند. و اما آن يك موضوعي كه لازمست براي من ضمانت نمايي، اينست كه، چون از دوستان ما و از برادران مؤمن تو كسي پيش تو آيد، او را اكرام و تعظيم نموده و از ياري كردن بر او مضايقه نداشته باش. يكي از اين اشخاص كه بسيار انسان بزرگواري هم هست جناب علي بن يقطين است كه با وجودي كه در دربار ظلم حضور داشت اما وظيفه الهي خود را بنحو احسن انجام مي داد. علي بن يقطين با نهايت خوشوقتي پيشنهاد امام را پذيرفته و امام(ع) آن سه قسمت را از براي او ضمانت فرمود.

شخص پرهيزكار چون كارمند دولت ظالم شود، بايد متوجه باشد كه حقوق دولتي او هنگامي حلال و مشروع خواهد بود كه باندازه همان حقوقي كه ميگيرد از اشخاص نيكو و با ايمان و از مردم خدا شناس و با تقوي طرفداري كرده، و از انجام حوائج و قضاي امور آنان مضايقه و سستي ننمايد، و بعبارت ديگر: كارمندان خداپرست و پرهيزكاري كه در دستگاه دولت ستمكار عضويت دارند، لازم است تا ميتوانند از طرفداري حق و حقيقت و ياري كردن و خدمت باشخاص نيكو كار عاجز مستعد و آماده كرده، و بحد استطاعت و قدرت خود را براي دفع باطل و ردّ ظلم و تجاوز مسئول به بينند. آري كارمندان خداپرست مسئوليت بزرگي بعهده داشته، و پيوسته ميبايد در مرزهاي حقيقت و تقوي پايدار و بيدار بوده، و در همه اعمال و امور خودشان پروردگار عالم و قادر و منتقم را در نظر بگيريد.

 

منبع


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۹ دى ۱۴۰۰ساعت: ۰۶:۳۷:۳۶ توسط:ستار يكتا موضوع:

ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :