برگزيدگان خدا - اهل بيت، برگزيدگان خدا
برگزيدگان الهي
خداوند در آيه ۳۳ سوره زخرف مي فرمايد : «وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّة وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ» اگر (تمكن كفّار از مواهب مادى) سبب نمى شد كه همه مردم امت واحد (گمراهى) شوند، ما براى كسانى كه به (خداوند) رحمان كافر مى شدند خانه هائى قرار مى داديم با سقف هائى از نقره و نردبان هائى كه از آن بالا روند. با كمي دقت مي بينيم چنين نگرشي كاملاً اشتباه است زيرا اگرچه همه اين اتفاقات به اراده خدا افتاده است ولي همه ي آنها مورد رضايت خداوند نيست بلكه بسياري از آنها بدست خود ما ايجاد شده است زيرا كه اين عالم دار اختيار است و اختيار داشتن يعني هركس هر چه را كه انتخاب مي كند بتواند انجام دهد و همانطور كه خداوند گفته است مصيبت ها از جانب خود ماست و خيرات و نيكي ها از جانب اوست.
دوست مى داشت كه زينت هاى دنيا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهيّه نسازد، يا اقامت در آن را آرزو نكند، و براى تبليغ احكامى كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد، و امّت اسلامى را با هشدارهاى لازم نصيحت كرد، و با بشارتها مردم را به سوى بهشت فراخواند، و از آتش جهنّم پرهيز داد. امام سجاد (عليه السلام) در تفسير اين آيه (۳۳/زخرف) مي فرمايند كه مراد از امت واحد شدن مردم كافر شدن تمامي امت پيامبر(صلي الله عليه و آله) است؛ كه اگر از هر آنچه كه مواهب اين دنياست به كافران مي داديم ديگر كسي از امت پيامبر بر دين اسلام باقي نمي ماند.
از ديگر حكمت هاي اين دنيا آن است كه خدا با فرستادن برگزيدگانش مي خواهد به همگان نشان دهد كه اين افراد چه كساني هستند و چه ويژگي هايي دارند و از طرفي كساني كه با ايشان دشمن هستند بروز و ظهور پيدا كنند و پستي و پليدي آنها بر همگان نمايان شود. لذا هميشه براي مقابله با اين روشنگري سعي شده است كه وقايعي كه در طول تاريخ بر اهل بيت(عليهم السلام) گذشته است را پنهان و كتمان كنند، آثار تاريخي به جا مانده از ايشان را از بين ببرند، مطالب تاريخي را تحريف كرده و يا از بين ببرند و. دنياي پر از ظلم و ستم كه بدست موجود مختار به اين شكل در آمده است مورد رضايت خداوند متعال نيست و خداوند رضايت خود را حاكم نمي كند چون دنيا دار اختيار است و او اراده و فعل مخلوق را ممكن مي سازد اما لزوماً بدان راضي نيست.
قلمرو علوم برگزيدگان خداوند در قرآن
ك: طبرسي، مجمع البيان، ۵/۳۳۹؛ طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ۱۱/۱۱۸؛ مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ۹/۳۶۰؛ جعفري، كوثر، ۵/۳۶۱؛ جمعي از مترجمان، تفسير هدايت، ۵/۱۴۸؛ قرشي، تفسير أحسن الحديث، ۵/۱۰۶؛ مصطفوي، تفسير روشن، ۱۱/۳۶۹٫ ۸٫ نحل/۸۹؛ انعام/۱۵۴؛ اعراف/۱۴۵٫ ۹٫ اعراف/۶۹ و ۷۴٫ ۱۰٫ روم/۲ـ۳٫ ۱۱٫ انبياء/۱۰۵٫ ۱۲٫ طبرسي، مجمع البيان، ج۶، ص۷۴۵؛ مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج۱۲/۵۰۹؛ صادقي تهراني، الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن، ج۱۸/۱۴۵؛ حسيني همداني، انوار درخشان، ج۱۰/۳۱۶؛ قرشي، تفسير أحسن الحديث، ج۶/۲۴۹؛ شبر، تفسير القرآن الكريم (شبر)، ص۲۹۶؛ ثقفي تهراني، تفسير روان جاويد، ج۳/۴۳۹؛ رازي، مفاتيح الغيب، ج۲۱/۴۸۲؛ قرطبي، الجامع لأحكام القرآن، ج۱۱/۱۶؛ طبري، جامع البيان في تفسير القرآن، ج۱۵/۱۷۹؛ آلوسي، روح المعاني، ج۸/۳۰۱؛ حقي بروسوي، روح البيان، ج۵/۲۶۷ و….
تعابير (عبْدًا مِّنْ عِبادِنا)۱، (ءاتيناهُ رحْمه مِّنْ عِندِنا) و (علّمْناهُ مِن لّدُنّا عِلْمًا)۱۶ كه در اين داستان در مورد حضرت خضر صلي الله عليه وآله وسلم آمده اند، نشان مي دهند كه اين علم از عنايات خاص خداوند است و پيامبران نيز بدون لطف و عنايت خداوند از اينگونه دانشها آگاهي نداشتند؛ گويا اصطلاح «علم لدنّي» نيز از تعبير قرآني (علّمْناهُ مِن لّدُنّا عِلْمًا) اقتباس شده است ـ كه اينجا در مورد دانش حضرت خضر صلي الله عليه وآله وسلم به كار رفته است ـ اين آيه نشان ميدهد كه اين علم، خاص و الهي بوده و با ساير علوم انساني متفاوت است؛ اگر چه به لحاظ وابستگي تمام هستي به خداوند، تمام علوم با واسطههايي از خداوند هستند؛ اما اين تعبير نشان ميدهد اين علم، از علومي است كه بيواسطه به خداوند منسوب است؛ يعني علمي است كه به دست آوردن آن مانند ساير علوم نيست.
ك: طبرسي، مجمع البيان، ۷/۳۴۹؛ صادقي، الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن، ۲۲/۲۰۱؛ مدرسي، من هدى القرآن، ۹/۱۹۲؛ رازي، روض الجنان و روح الجنان،۱۵/۴۶؛ قرطبي، الجامع لأحكام القرآن، ۱۴/۲۰۴؛ آلوسي، روح المعاني، ۱۰/۱۹۸؛ حقي بروسوي، روح البيان، ۶/۳۴۹٫ ۸۳٫ ابن بابويه، امالي، ۵۶۴؛ حر عاملي، وسائلالشيعه، ۲۷/۱۸۸؛ مفيد، اختصاص، ۹۰ و۹۳؛ قمي، تفسير، ۲/۲۳۶؛ عروسي، نور الثقلين، ۴/۸۷؛ قمي مشهدي، كنز الدقائق، ۹/۵۶۲٫ ۸۴٫ مفسران نيز همين نكته را از اين تعبير قرآني برداشت كردهاند (طباطبايي، الميزان، ۱۵/۳۶۳؛ مكارم، تفسير نمونه، ۱۵/۴۶۹؛ مدرسي، من هدى القرآن، ۹/۱۹۳؛ نجفي خميني، تفسير آسان، ۱۵/۶۸؛ رازي، مفاتيح الغيب، ۲۴/۵۵۷؛ زمخشري، كشاف، ۳/۳۶۷؛ زحيلي، تفسير المنير، ۱۹/۳۰۳ و…).
برچسب: ،